Freitag, 7. Januar 2011

نامه سرگشاده جمعی از وبلاگ نویسان و کاربران بالاترین درباره حذف های گسترده در بالاترین

آنچه بر بالاترین گذشت: نامه سرگشاده جمعی از وبلاگ نویسان و کاربران بالاترین درباره حذف های گسترده در بالاترین

ﮐﺎﺭﺑﺮﺍﻥ ﻭﺏﺳﺎﻳﺖ ﺑﺎﻻﺗﺮﻳﻦ، ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﺎﻧﻪ، ﺩﺳﺖ ﺍﻧﺪﺭﮐﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎﻥ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺠﺎﺯی ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻥ
به تازگی وبسايت بالاترين که به ادعای پديدآورندگانش محيطی جهت اطلاع رسانی، پوشش آزاد خبری و حمايت از محتوای فکری توليد شده در فضای وب فارسی است، به صحنه ی حذف گسترده کاربران و تنشهایی مخرب تبديل شده است که عمدتا ناشی از سوء تدبيرها و ضعف مديريتهای گردانندگان اين وبسايت بوده است. به رغم سهم اصلی مديريت بالاترين در پيدايش و شدت گرفتن بحران پيش آمده، تلاش شد تا اين بی تدبيری ها با حذف کاربران و انسداد فضای گفتگو پوشانده شوند و در ادامه، تصوير وارونه ای از وقايع پيشآمده ترسيم گردد. در اين ميان کاربران حذف شده بی آنکه مجال دفاع از خود در فضای بالاترين را داشته باشند، از طرف گردانندگان بالاترين با عناوينی ناصواب و غيرمنصفانه و خصوصياتی خلاف واقع توصیف شدند. اين در حالی است که اغلب این برخوردهای حذفی حتی بر خلاف مرامنامه وبسايت بالاترين بوده و هيچگونه انطباقی با قوانين فعاليت در اين وبسايت نداشته اند. در امتداد اين روند، مسدود شدن نزديک به دويست حساب کاربری در کمتر از يک نيم روز گمانه زنیهای مختلفی را در ميان کاربران و خوانندگان اين وبسايت برانگيخت اما در اساس، سير وقايع مورد نظر به ترتيب دیگری بوده است:
چالشهای بوجود آمده و اعتراضات اخير کاربران و مخاطبان بالاترين از آنجا آغاز گرديد که پيش از اين، مديريت بالاترين به منظور جلب نظر بخشی از مخاطبين مذهبی اش طی اقدامی شتابزده، بیسابقه، غيرمتعارف و طرفدارانه، با دخالت در خرده مباحث عقيدتی شکل گرفته، اقدام به حذف برخی مطالب و مسدود کردن حساب شمار قابل توجهی از کاربران نمود. این نکته را بایستی یادآوری کرد که حتی بخشی از کاربران معترض نسبت اين اقدام، نه تنها خود طرفدار اينگونه لينکهای بحث انگيز نبوده اند، بلکه در مواردی خود نيز در مقام منتقد آن نوشته ها ظاهر می شدند، اما دخالت و عدم بيطرفی تيم هدايت کننده بالاترين را غيرسازنده دانسته و نسبت به عواقب مخرب آن هشدار دادند. به بیانی ديگر، واکنشهای يادشده ناشی از نگرانی کاربران وبسايت بالاترين نسبت به دخالت و اعمال نظر شخصی مديريت در محتوای ايجاد شده توسط ديگر کاربران و محدود کردن مرزهای آزادی بيان از جانب گردانندگان بالاترين بود. با اين وجود متاسفانه مديريت بالاترين تلاش نمود تا ماهيت اين اعتراضات را صرفا به دفاع این کاربران از وهن دين و دين داران تقليل دهد. به هر حال پس از واکنش کاربران نسبت به محدويتهای بوجود آمده برای آزادی بيان در فضای بالاترين و همچنين در پی صدور بيانيه ای که به امضای چند صد کاربر فعال بالاترين رسيد، مديريت بالاترين موقتا از اجرای برنامه ی خود عقب نشينی نمود. اجرای دو طرح نظرسنجی از کاربران و بازديدکنندگان سايت (که نتایج حاصل از آن رفتار مدیران بالاترین را چندان تائید نمی نمود)، تعديل در مواضع مديريت، انجام چندين مصاحبه با سايتهای خبری و حضور در برنامه پارازيت صدای آمريکا توسط آقای مهدی يحيی نژاد، اقداماتی بود که از جانب مديران بالاترين صورت پذيرفتند. مجموعه ی اين امور که در آن زمان چشم انداز مثبتی از اصلاح رفتار و نگرش مديريتی در بالاترين را به نمايش گذاشت، سبب شد که اغلب کاربران به منظور نشان دادن حسن نيت، فعاليت عادی خود در بالاترين را از سر گرفته و ادامه ی اين روند اصلاحی را خواستار شوند، هرچند که اندکی بعد نحوه ی اداره ی وبسايت بالاترين دوباره دستخوش تغييرات غير سازنده گرديد و مدیریت بالاترین بار دیگر رویه ی یکسویه و همراه با سوظن خود را از سر گرفت.
سرانجام در روز يکشنبه ٢٨ آذرماه سال جاری، شماری نزديک به ٢٠٠ کاربر که عمدتا از ميان فعالترين های بالاترين بودند به همراه تعداد زيادی از لينکهای ارسالی آنها بصورت ناباورانه ای حذف گرديدند. روند حذف گسترده ی کاربران به نوعی خبر از يک پاکسازی عقیدتی گسترده در بالاترين می داد، آنچنان که مديريت بالاترين نيز در قالب نظراتشان ذيل برخی لينکها بدان معترف گشتند. غالب حذفها در ساعات اوليه بامداد همان روز انجام پذيرفتند و آمار حذفشدگان نشان از آن داشت که ليستی از پيش تعيين شده در دستور کار قرار گرفته بود، آنچنان که برخی ا ز کاربران تصفيه شده، نه تنها در حوادث آنروزها دخيل نبودند، بلکه بنا به دلايل شخصی، هفته ها بود که در وبسايت بالاترين کوچکترين فعاليتی نيز نداشتند. برخلاف روال گذشته، جزييات حذف کاربران و دلايل مربوطه از سوی مديريت بالاترين تا به امروز اعلام نگرديده است و صرفا به درج عنوان کلی “نقض قوانين بالاترين” در صفحه ی شخصیشان اکتفا شده است. در آن حين، ظريفترين اعتراض کاربران به روند درپيش گرفته شده نيز تحمل نمیشد و به حذف اين کاربران منجر میگرديد. جمعی از کاربران حذف شده به دنبال راهکارهای بنيادين و جايگزين ازجمله ايجاد فضاهای مشابه بالاترين، نظير “بخش فارسی ديگ” بودند. حتی بنا بر پاره ای شهود، فعاليتهای انتقادی اين قشر از کاربران و تلاششان برای ايجاد و شکلگيری شبکه های اجتماعی جايگزين در محيطهای ديگر همانند فرندفيد و فيسبوک، از جانب تيم بالاترين رصد گرديده و مبنای حذف آنها قرار گرفت.
حذف شمار بيشتری از کاربران در طی روزهای بعد همچنان ادامه يافت و در تمام اين مدت هيچ توضيحی از سوی مديريت بالاترين برای اينگونه رفتارهای بی سابقه و واکنشهای نامتعارف ارائه نگرديد. اينهمه در حالی رخ میداد که برخوردهای صورت گرفته در تضاد آشکار با مرامنامه وبسايت بالاترين مبنی بر پايه ريزی اين وبسايت بر مبنای وب ٢ و محيط کاربر محور بود. اين رخدادها از آن جهت برای بسياری باورنکردنی و عجيب بود که نفس انجام شان در تباين کامل با مواضع قبلی مديريت بالاترين، از جمله مصاحبه اخير آقای مهدی يحيی نژاد با صدای آمريکا، در صحه گذاشتن بر وجود آزادی بيان در وبسايت بالاترين بود. بسیاری از خود می پرسیدند چگونه می شود که ادعای تحقق آزادی بیان در بالاترین چنین زود رنگ می بازد و کاربرانی که سال ها در گردش اطلاعات و ارائه تحلیل های گونه گون کوشیده اند، اینک با اتهامات مختلفی روبرو می شوند. اتهاماتی که حتی از امکان پاسخگویی به آنها نیز محروم گشته اند.
به رغم همه اين موارد، بالاترين به جای اقناع معترضين، با برجسته نمودن رفتار و گفتار بعضاً نامتوازن تعداد انگشت شماری از کاربران، سعی در تخطئه کليت و ماهيت اعتراضها و غير منطقی جلوه دادن معترضين داشت. از طرف ديگر با در نظر گرفتن اين موضوع که ليست حذف شدگان در اختيار بالاترين بوده است، بر حسب روال معمول انتظار میرفت نسبت به يکايک حذفها توضيح کافی ارائه گردد، اما متاسفانه توضيحات بالاترين همانند کيفرخواستی دسته جمعی بود که در آن اکثريت کاربران مورد تهمت های ناروا قرار میگرفتند. اين شيوه به دور از اخلاق حرفه ای، بر حس بی اعتمادی گسترده کاربران بالاترين نسبت به مديريت بیشتر دامن زد. مجموعه وقايع يادشده که بستر اصلی آنها عدم بیطرفی مديريت بالاترين، ارائه تعاريف و مشی غيرمتجانس با مرامنامه بالاترين، عدم خويشتنداری ضابطين وبسايت و در نهايت برخوردهای آمرانه و سليقه ای گردانندگان وبسايت بالاترين بود، کار را بدانجا رسانيد که گروهی از کاربران اخراج و حذف شدند، تعدادی عزم کوچ کرده يا به قهر بالاترين را ترک گفتند و ماندگان نيز يا بی رغبت شده و يا از هراس حذف تن به سکوت و کرنش دادند. دامنه اين حوادث تا بدانجا پيچيده شد که حتی شخص آقای مهدی يحيی نژاد در قالب نظری در وبسايت فرندفيد، به وجود بحران در وبسايت بالاترين معترف گرديدند. اما اعتراف به وقوع بحران به تنهایی چاره ساز نیست. چه آنکه برای حل بحران، باید وجود و حضور سوی دیگر این اتفاقات را نیز باید به رسمیت شناخت. آنها که در سوی دیگر این وقایع ایستاده اند، گرچه به نظر تنها شناسه هایی مجازی می آیند، اما این تنها جبر زمانه است، چه آنکه در پس این شناسه ها نیز انسانهایی هستند که چه بسا بسیاری شان از فرهیختگان جامعه ایران باشند. مواجهه با یک جامعه ی متکثر و پویای انسانی، متفاوت از برخورد با عناصر ایستا یا فرمول های ریاضیاتی است.
ما امضا کنندگان اين نامه؛ متشکل از وبلاگ نويسان و همچنين کاربران فعلی و پيشين وبسايت بالاترين، با حفظ تنوع و تفاوت های سیاسی و فکری میان خود، از آن جهت که اين وبسايت با کمک يکايک کاربرانش به نقطه ای از شکوه و اعتبار دست يافته بود و اينک در اثر اعمال سياست های نادرست و شتاب زده در سراشيب مخاطره قرار گرفته است، عميقا متاسف و متاثر هستيم. با اينحال در نگاهی کلان، جبران خسارتهای ايجاد شده را ناممکن نمی دانیم، اما تصور میکنيم گذشت زمان و بی توجهی نسبت به حل معضلات پديدآمده یا سخن گفتن در تریبون های یکسویه علیه آن کاربران، عمق خسارتهای به وجود آمده را به مراتب بيشتر خواهد ساخت و اثرات زيانباری را برای وبسايت بالاترين و اعتبار اين شبکه اجتماعی مجازی پديد خواهد آورد و در نقطه ی مقابل به منزله ی از دست رفتن فرصتی برای کاربران وب ٢ فارسی خواهد بود.  در پايان، عذرخواهی از این برخوردهای حذفی، بازکردن حسابهای مسدود شده کاربران، بازگرداندن لينکهايی که دستخوش حذف و سانسور گرديده اند، ايجاد فضايی امن و بدور از دغدغه حذف و سانسور برای کاربران و همچنين تضمين آزادی بيان را کليد برونرفت از بحران به وجود آمده میدانيم.
با احترام،
امضا کنندگان:
آدرس وبلاگ آدرس صفحه کاربری در بالاترین نام کاربری بالاترین
http://balamusics.wordpress.com http://balatarin.com/users/aalijenaab aalijenaab 1
http://akarim8808.blogspot.com/ http://balatarin.com/users/akarim akarim 2
http://artahermes.wordpress.com/ http://balatarin.com/users/artahermes artahermes 3
http://balva.wordpress.com/ http://balatarin.com/users/balva balva 4
http://Bhrngi.blogspot.com http://balatarin.com/users/behrangi Behrangi 5
http://behzad-fathi.blogspot.com/ http://balatarin.com/users/behzad333 behzad333 6
http://brabt.blogspot.com http://balatarin.com/users/brabt brabt 7
http://gomrah.wordpress.com/ http://balatarin.com/users/bruno bruno 8
http://taqiehh.wordpress.com/ http://balatarin.com/users/cesc Cesc 9
http://yekazadmard.wordpress.com/ http://balatarin.com/users/ezel Ezel 10
http://onvaredonya.blogspot.com/2009/09/blog-post.html http://balatarin.com/users/ferdows ferdows 11
http://gomnamian.blogspot.com http://balatarin.com/users/gomnamian gomnamian 12
http://greennpath.wordpress.com/ http://balatarin.com/users/green_path green_path 13
http://www.andishehnovin.blogspot.com/ http://balatarin.com/users/humanwatch humanwatch 14
http://Kajputin.wordpress.com http://balatarin.com/users/kajputin Kajputin 15
http://marllboro.wordpress.com http://balatarin.com/users/khaki khaki 16
http://arashbahmani61.blogspot.com/ http://balatarin.com/users/lenny lenny 17
http://omidfardadk.wordpress.com/ http://balatarin.com/users/omid_farda omid_farda 18
http://passionofanna.wordpress.com/ http://balatarin.com/users/polarbear polarbear 19
http://rahafree.blogspot.com/ http://balatarin.com/users/rahafree rahafree 20
www.tahlilesabz.blogspot.com http://balatarin.com/users/roger_s roger_s 21
http://masih22.wordpress.com http://balatarin.com/users/sansor sansor 22
http://serppico.blogfa.com/ http://balatarin.com/users/serpico serpico 23
http://gameron.wordpress.com/ http://balatarin.com/users/shaygan shaygan 24
http://sikhunak.wordpress.com/ http://balatarin.com/users/Sikhunak Sikhunak 25
http://mina10.wordpress.com/ http://balatarin.com/users/simakia Simakia 26
http://tara-niazi.blogspot.com http://balatarin.com/users/taraniazi taraniazi 27
http://tavazon.blogspot.com http://tavazon.blogspot.com/ tavazon 28
http://balatarin.com/users/30na60 30na60 29
http://balatarin.com/users/alfredt alfredt 30
http://balatarin.com/users/amir80 amir80 31
http://balatarin.com/users/amiroo amiroo 32
http://balatarin.com/users/anxious anxious 33
http://balatarin.com/users/arashiros arashiros 34
http://balatarin.com/users/arashxan arashxan 35
http://balatarin.com/users/alieazadi Alieazadi 36
http://balatarin.com/users/ahmad88 Ahmad88 37
http://balatarin.com/users/bigharar Bigharar 38
http://balatarin.com/users/benq benq 39
http://balatarin.com/users/bizbilak bizbilak 40
http://balatarin.com/users/caesar caesar 41
http://balatarin.com/users/daniel7 daniel7 42
http://balatarin.com/users/dardmand dardmand 43
http://balatarin.com/users/donjuan donjuan 44
http://balatarin.com/users/douran douran 45
http://balatarin.com/users/elecgirl elecgirl 46
http://balatarin.com/users/fara_marz fara_marz 47
http://balatarin.com/users/feroyd feroyd 48
http://balatarin.com/users/foozool Foozol 49
http://balatarin.com/users/germany Germany 50
http://balatarin.com/users/greenit greenit 51
http://balatarin.com/users/havaspart havaspart 52
http://balatarin.com/users/heidegger heidegger 53
http://balatarin.com/users/human.rights human.rights 54
http://balatarin.com/users/imanava imanava 55
http://balatarin.com/users/jaxi Jaxi 56
http://balatarin.com/users/kamangiri kamangiri 57
http://balatarin.com/users/leviathan leviathan 58
  http://balatarin.com/users/mahdi626 mahdi626 59
  http://balatarin.com/users/Makaveli Makaveli 60
  http://balatarin.com/users/malekius malekius 61
  http://balatarin.com/users/Manianet Manianet 62
  http://balatarin.com/users/MardeParsi Marde Parsi 63
  http://balatarin.com/users/mahpishuni Mahpishuni 64
  http://balatarin.com/users/mirza59 Mirza59 65
http://pdamon.wordpress.com http://balatarin.com/users/modernity modernity 66
  http://balatarin.com/users/navidan navidan 67
  http://balatarin.com/users/neda_irani neda_irani 68
  http://balatarin.com/users/nima11116 nima11116 69
  http://balatarin.com/users/odiseh60 odiseh60 70
  http://balatarin.com/users/parsi8703 parsi8703 71
  http://balatarin.com/users/pentagerom pentageram 72
  http://balatarin.com/users/persepolis persepolis 73
  http://balatarin.com/users/phenom phenom 74
  http://balatarin.com/users/punishment punishment 75
  http://balatarin.com/users/serpicoo serpicoo 76
  http://balatarin.com/users/SadeqRahimi SadeqRahimi 77
  http://balatarin.com/users/sashtiani sashtiani 78
  http://balatarin.com/users/shakila shakila 79
  http://balatarin.com/users/shab3000 shab3000 80
  http://balatarin.com/users/shapal shapal 81
  http://balatarin.com/users/Terminus Terminus 82
  http://balatarin.com/users/truth-seeker Truth-Seeker 83
  http://balatarin.com/users/vakil vakil 85
  http://balatarin.com/users/wiseman wiseman 86
  . . .
  . . .
  . . .
  . . .
  . . .
  . . .
  . . .
  . . .

Mittwoch, 15. Dezember 2010

سکولارها، «مریخی» های وراج و منفعل!

دیگر هرگز جریان اصلاح‌طلبی را نقد نخواهم نکرد. اصلاح‌طلب‌ها حق دارند بگویند که جوان ایرانی عاشق اسلام و «امام راحل» است، که جمهوری اسلامی اصلاح پذیر است، که اسلام دمکراتیک هم داریم، که جنبش سبز ادامه «انقلاب اسلامی» است که به نوبه خود ادامه مشروطیت است که به نوبه خود ادامه «حماسه» عاشوراست. آنها حق دارند از پاسخ به پرسش‌های سخت خودداری کنند. حق دارند بگویند کسانی که مخالف جمهوری اسلامی هستند «مریخی»‌اند. حق دارند بگویند این مریخی‌ها بیش از ۳۰ سال است که کارشان وراجی است و بس. حق دارند بگویند آن کس که به نظام «مقدس» جمهوری اسلامی معتقد نیست سبز نیست، که شعار الله اکبر و نصر من الله ... و دیگر شعارهایی که جمهوری «خجسته» اسلامی را ۳۱ سال پیش برای ملت «عزیز اسلامی»‌مان به ارمغان آورد حالا دمکراسی را برای آنها به ارمغان خواهد آورد. حق با اصلاح‌طلب‌هاست و جنبش سبز قطعا به آنان تعلق دارد. اما چرا؟
نماد سبز مال آنها ست نه ما. این نماد معنای مذهبی دارد نه حقوق بشری. سکولارها باید از رنگ زدن رنگ دیگران دست بر دارند. 
آنها روزنامه کلمه و اعتماد ملی را در داخل کشور تکثیر می‌کنند. ما چه کاری در این باره کرده‌ایم به جز اینکه در دنیای مجازی و یا خارج از کشور حضوری، آنهم چند پاره، داشته باشیم؟     
آنها در هر همایش و تظاهراتی شعارهای خود را، که معجون غریبی است از مذهب و آزادی، به جمع تحمیل می‌کنند. نیمی از این تعصب و پافشاری را من در سکولارها ندیده‌ام. 
تقریبا همه رسانه‌های ما در اختیار آنهاست. برای من یک رسانه اصلاح طلب مثال بزنید که حتی نصفه و نیمه اخبار سکولار ها را منعکس کند. 
آنها وجود ما را انکار می‌کنند اما ما خودمان را قانع می‌کنیم که کنار آمدن با آنها «فعلا» تنها راه چاره است! آنها را به خاطر مصلحت جویی شان سرزنش می‌کنیم و خودمان «مصلحت» را در همراهی با آنها می‌یابیم. 
همیشه منتظر آن می‌مانیم تا آنها کاری بکنند که ما بتوانیم نقدشان کنیم. مگر انفعال و وراجی شاخ و دم دارد؟
و هزار و یک چیز دیگر ...
جان کلام اینکه آنانکه شایسته سرزنشند سکولارها هستند نه اصلاح طلب‌ها. این ما هستیم که فرصت سوزیم نه آنها. این چه انتظار بیهوده‌ای است که ما از اصلاح‌طلب‌ها داریم که نقش اپوزیسیون جمهوری اسلامی را بازی کنند؟ چرا سکولارها نمودی در داخل کشور ندارند؟ چرا یک آیت‌الله سنتی یعنی آقای کاظمینی بروجردی، که بسیار هم محترم هستند، باید نماد سکولاریسم در داخل کشور باشد؟ اگر صدای دیگری را فریاد می‌زنی، انتظار شنیدن صدای خودت را نداشته باش.

http://www.khodnevis.org/index.php?news=10259

Samstag, 20. November 2010

چگونگی‌ ایجاد شبکه خبری سراسری از وبلاگ نویسان و تقویت نقش آنها در سازماندهی مبارزات مردمی

مقدمه:
اولین سوالی که پیش روی هر مبارزی است آن است که چگونه و به چه شکلی‌ مبارزه کند که این تلاش و مبارزه به نتیجه برسد چرا که ما مبارزه نمی‌کنیم که فقط مبارزه کرده باشیم بلکه هدف چگونه به ثمر رسیدن این مبارزات است.تجربه ۳۱ ساله مبارزات با رژیم نشان داده است که مبارزات فردی و جدا از هم و بدون هماهنگی‌ در ابعاد میلیونی نتایج مثبتی را به همراه نخواهد داشت . برای هماهنگی‌ گسترده نیز نیاز به رسانه‌ است آن هم یک رسانه‌ همه‌گیر و فراگیر که فرا گرایشی نیز باشد.از آنجایی که که هر یک وبلاگ نویس نظرات و مخاطب خاص خودش را دارد بنابرین در صورت ایجاد یک شبکه سراسری گسترده خبری و اطلاع رسانی از صد‌ها وبلاگ نویس میتواند ما را به سمت شکل تازه‌ای از کار رسانه‌‌ای و سازماندهی سوق دهد.
چگونگی‌ ایجاد شبکه خبری سراسری وبلاگ نویسان:
هر وبلاگ نویس یک وبلاگ به این کار اختصاص میدهد و در آن یک لیست پیوند از سایت های بروز شده اعضای شبکه وبلاگ نویسان ایجاد میکند . مثلا اگر این شبکه ۵۰۰ وبلاگ نویس داشته باشد ، هر وبلاگ ایجاد شده دارای ۵۰۰ آدرس وبلاگ خواهد بود . در این وبلاگ ها مطلب روز همه اعضا چاپ و منعکس میشود . طبیعتا با نوشتن هر گونه مطلب در وبلاگ خود ، دیگران نیز از مطلب ما نیز مطلع خواهند شد و آن را در وبلاگ مورد نظر منعکس میکنند. با این کار هیچ تمرکزی نیز در بین خود ایجاد نخواهیم کرد و همه به یک اندازه در آن مشارکت خواهند داشت .
در واقع ۵۰۰ وبلاگ جدید و هم شکل ایجاد می شود که اگر هم زمان هر وبلاگی ۱۰۰ بازدید کننده داشته باشد ، ۱۰۰ ضربدر ۵۰۰ می شود ۵۰۰۰۰ بازدید کننده را همزمان پاسخگو خواهد بود . در واقع این ۵۰۰ وبلاگ یک شبکه وسیع ارتباطی را ایجاد خواهد کرد و یک وسیله ارتباط دائمی بین ما نیز خواهد بود و همدیگر را در شبکه اینترنت گم نخواهیم کرد . در عین حال این شبکه وبلاگ نویسان مثل اتحادیه صنفی وبلاگ نویسان می تواند عمل کند و چنانچه سوال یا کمکی در باره وبلاگ نویسی داشتیم بتوانیم از این طریق اقدام کنیم .
امیدوارم دوستان وبلاگ نویسی که با این طرح موافق هستند اعلام آمادگی کنند و دوستان خود را تشویق کنند که به این شبکه بپیوندند یا یک بازی وبلاگی راه اندازی کنند و این مطلب را در وبلاگ های خود منعکس کنند و برای تکمیل شدن این طرح دست به قلم ببرند .

http://andishehnovin.blogspot.com/2010/10/blog-post_25.html
نظام جلالی

جمهوری خواهان دمکرات و سکولار متحد شوید

.
(طرحی برای ایجاد  شبکه ایرانیان دمکرات و سکولار)
(قدمی مشخص در راه تشکیل  جبهه دمکراتیک)
.
به یادبود  ساگرد  درگذشت دکتر محمد مصدق رهبر جبهه ملی ایران
.
خلاصه  طرح:
در هشت ماه گذشته مقالات و نوشته های متعددی در رابطه با ضرورت  اتحادی فراگیر و تشکیل جبهه ای دمکراتیک  منتشر گردیده است. اتحادی که هدفش برقراری جمهوری ایران بر اساس موازین طرح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر و تاکید بر جدایی دخالت دین در امر حکومت باشد.  هدف این مقاله  ارائه یک پیشنهاد مشخص و قابل اجرا با توجه به شرایط کنونی و پراکندگی ایرانیان و تشکلات و سازمانهای علاقه مند به ایجاد  چنین  اتحادی است.
هدف ایجاد    شبکه ایرانیان دمکرات و سکولار است.
1.  ضرورت تشکیل جبهه متحد آزادی خواهی:
اگر به تجربه های مهم  تاریخی کشورمان در یک صد سال اخیر (انقلاب مشروطه، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب 57) توجه نماییم، علل شکست ها یا  محدود بودن دستاوردهای این مبارزات در عوامل زیر مییابیم:
1. عقب ماندگی فرهنگی و سلطه فرهنگ استبدادی در اقشار وسیع جامعه  که خود را در عدم آگاهی راجع به تاریخ کشورمان و درک ریشه ای مشکلات نشان میدهد.
2. عدم وجود سازماندهی قدرتمند آزادی خواهان.
3. منافع گروهی و ملاحضات ایدئولوژیک، مذهبی  رهبران و سیاست بازانی که با تفکرات عقب مانده و یا تحلیل های نادرست خود، موانعی جدی در برابر پیروزی یا تعمیق جنبش های اعتراضی داشته اند.
4.  دخالت کشورهای دیگر در امور داخلی کشور ما بطور مستقیم و غیر مستقیم که همیشه بوسیله گروهی از ایرانیان بخاطر همسو بودن منافعشان با بیگانگان انجام گرفته ست.
از میان  4 عامل بیان شده عامل اول نقش تعیین کننده داشته و کاملا بر عوامل دیگر تاثیر گذار بوده است. سلطه فرهنگ استبدادی و استبداد سیاسی موجب عدم رشد آگاهی گسترده در جامعه و تشکیل نهاد های گسترده  مدنی گردیده.
فرهنگ استبدادی تبلور خود را در استبداد سیاسی نمایان میسازد و استبداد سیاسی به نوبه خود با  قربانی نمودن آزادی بیان و اندیشه  و ممانعت از بوحود آمدن نهادهای مستقل و گسترده مدنی  موجب  باز تولید فرهنگ استبدادی میگردد.
از این رو،  علیرغم  تلاش ها  و فدا کاریهای مکرر  بخشی از مردم و آزادی خواهان  در طول قرن گذشته، می توان ادعا کرد که به نتایجی در خور این تلاش ها دست نیافته ایم. گواه این ادعا بر سر کار آمدن  حاکمیت استبداد مذهبی پس از انقلاب 57 علیه نظام دیکتاتوری پادشاهی است. سرنگونی استبداد سلطنتی نه تنها به نفی استبداد سیاسی منجر نشد بلکه باعث  ادامه آن  و شکل گیری بدترین نوع استبداد اجتماعی و نقض مکرر ابتدایی ترین حقوق مدنی و فردی شهروندان  در سی سال اخیر گردید.
امروز شاهد شکل گیری جنبشی گسترده در برابر نظام “جمهوری” اسلامی هستیم. ایران کشوری پهناور با اقوام و گرایشات فکری متفاوت و ادیان مختلف است. دلایل شرکت بخش های مختلف جامعه در جنبش اعتراضی اخیر نیز متفاوتند. در پشت این حرکت فراگیر دستیابی به آزادی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متعددی نهفته است. از جمله:  آزادی های فردی، برابری طلبی زنان وآزادی پوشش، آزادی خواهی جوانان و دانشجویان، احقاق حقوق  قومهای ایرانی (کرد وآذری و بلوچ و…) و اقلیت های دینی، رعایت حقوق زندانیان و منع شکنجه و مجازات اعدام، دفاع از کودکان، حفظ محیط زیست (کنترل آلودگی آب وهوا،  نابودی جنگلها و تالاب ها و گونه های گیاهی جانوری…)، تغییرات اساسی در سیستم آموزشی، خواسته های صنفی و اقتصادی کارگران و کارمندان  و معلمان و خیل عظیم جوانان بیکار. عقاید  فکری که در این چنبش نقش دارند نیز متنوعند. از اصلاح طلبان دینی گرفته تا سوسیالیست های انقلابی. از  سوسیال دمکرات ها گرفته تا مشروطه خواهان،. از دمکرات های لیبرال گرفته تا   افرادی که ضرورتا گرایش به عقیده سیاسی خاصی ندارند.
از نظر عقاید دینی و فکری نیز دیندار و بی دین، شیعه و سنی، مسیحی و بهایی و زرتشتی و یهودی و دراویش شکل دهنده تنوع افکار و عقاید در کشورمان هستند.
اگر چه این جنبش یک رهبر ندارد. اما برای پیروزی و سرنگونی نظام استبدادی می باید و میتواند هدف مند و متشکل باشد.
2.  اهداف جبهه ملی ازادی خواهی:
هدف اساسی ریشه کن کردن فرهنگ دیکتاتوری و نهادینه کردن فرهنگ دمکراتیک است.  رسیدن به این هدف مستلزم وجود آزادی های سیاسی، آزادی مطبوعات، آزادی عقیده و توسعه اقتصادی است. دستیابی به این هدف بطور بلاواسطه در شرایط وجود یک نظام استبدادی و تمامیت خواه ممکن نیست و احتیاج به دوران گذار دارد.  هدف های کلی برای این دوران گذار میباید حول برچیدن بساط دیکتاتوری با تاکید بر پرنسیب های دمکراتیک  و توجه به محدودیت های موجود باشند. این هدف ها عبارتند از:
*  کمک به رشد آگاهی با تلاش های گسترده برای اطلاع رسانی. خوشبختانه زندگی در عصر اطلاعات و پیشرفت های روزمره تکنولوژی این امر را هر روز ساده تر می سازد.
*  کمک به تعمیق مفاهیم آزادی خواهی، مفاهیم شهروندی که شامل  سه پایه: شهروند آگاه، حقوق شهروندی و مسئولیت پذیری شهروندان در رابطه با زندگی اجتماعی است.
* سازماندهی مدنی متناسب با شرایط استبداد سیاسی برای نیل به هدفها در مرحله گذار به جامعه باز و دمکراتیک.
سئوال اساسی اینجاست که چگونه می توان این حرکت پر عظمت مردمی رابطور خاص  سازماندهی نمود.
انجام این امرسه شرط  اساسی دارد:
* شفاف بودن خواسته های جنبش آزادی خواهی.
* سازماندهی متناسب با شرایط فعلی.
* هدایت موثر جنبش کنونی برای نیل به اهداف مورد تظر.
3.   خواسته های  جنبش آزادی خواهی
ازآنجایی که ریشه اصلی مشکلات و مهمترین دلایل اعتراضات  مردمی علیه جمهوری اسلامی  نفی  ابتدایی ترین آزادی های سیاسی، اجتماعی و فردی و  نقض مکرر اصول متعدد مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشرو عدم وجود عدالت اجتماعی است. مطالبات جنبش ازادی خواهی میتواند حول این اصول و پیگیری این خواسته ها سازماندهی شود.
این خواسته ها عبارتند از:
1. آزادی همه زندانیان سیاسی.
2. منع شکنجه و مجازات اعدام.
3. رفع هر گونه تبعیض بر مبنای جنسیت، عقیده، مذهب و قومیت.
4. احترام به حقوق فردی آزادی بیان، آزادی دین و  اندیشه  و منع حجاب اجباری.
5. آزادی مطبوعات، آزادی تجمع، آزادی احزاب.
6. عدم دخالت دین در امر دولت.
7. استقرار نظام جمهوری و انتخابی بودن تمام سران دولت.
8. احترام به حقوق اقوام مختلف ايرانی و حمایت از تنوع فرهنگی، قومی و زبانی. واگذاری تصميم گيری های محلی و استانی به نهادهای انتخابی همان محل و تلاش برای رشد موزون مناطق مختلف کشور و تمرکز زدایی.
9. رشد اقتصاد مولد،  با تاکید بر توسعه پايدار، عدالت اجتماعی و حفظ محيط زيست.
10. روشنگری در رابطه با جنایات رژیم “جمهوری”  اسلامی در طی 30 سال گذشته. محاکمه و مجازات افرادی که در رهبری این جنایات دست داشته اند یا از عوامل اصلی جنایت و شکنجه بوده اند.
11.  اصل استقلال جنبش آزادی خواهی به این مفهوم که تحول دمکراتیک در چهارچوب نظام “جمهوری” اسلامی آمکان پذیر نیست. نقطه  اتکا اتحاد ما  براشکال متنوع مبارزات مردم در ایران و جدا از بازی های سیاسی درون رژیم است. همچنین اصل  استقلال  به مفهموم عدم  وابستگی جنبش به  قدرتهای خارجی است.
4. شیوه های سازمان دهی:
شیوه های سازماندهی با توجه به شرایط خاص ایران پیشنهاد میگردد.
در غیاب احزاب قدرتمند دمکراتیک و مردمی به سبب اختناق کنونی، بخش عمده سازماندهی در این مرحله میتواند بصورت غیر متمرکز صورت گیرد. راه حل پيشنهادی شامل بوجود آوردن  تشکلات کوچک (١ الی ۷ نفر) است که بطور مستقل ولی گسترده در محلات، ادارات، دانشگاهها، آموزشگاهها و کارخانجات … بصورت خود سازمانده و غیر هرمی شکل می گیرند. اعضای گروه با يکديگر از طريق محيط  کار، مکان تحصيل ، محيط زندگی (محله) و يا محيط خانوادگی آشنايی کامل داشته و به هم اعتماد دارند.  (تاکيد بر محدود بودن اعضا  بخاطر راحتر بودن تماس و کاهش ريسک امنيتی است). اين مجموعه وسيع وغير متمرکز از طريق ارتباطات راديو و تلويزيونی ماهواره ای وکانالهای اينترنتی و روشهای خلاق ارتباط گيری و اطلاع رسانی تبديل به يک شبکه گسترده نهادهای مردمی ميشوند.
این سازماندهی در بسیاری نقاط بصورت پراکنده  وجود دارد. تشکلات مدنی مانند گروههای زنان ، انجمن های دفاع از حقوق بشر، و حفظ محیط  زیست ، هسته های دانشجویی و کارگری  و معلمان وجود داشته و فعال هستند.
هدف مهم اما،  بهم پیوستن این حلقه ها و جهت دار کردن فعالیت ها در چهارچوب یک برنامه مشخص و موثر می باشد.
روش ها:
دفاع از حقوق انسانی هر هموطنی که مورد تعرض نظام “جمهوری” اسلامی قرار گیرد فارغ از عقیده سیاسی یکی از وظایف شبکه خواهد بود.   برخی تلاش های شبکه در راه مبارزه  با خفقان و  خواسته های جنبش میتواند همسو با دیگر نیروهای سیاسی از جمله بخشی از اصلاح طلبان شود. از طرف دیگر باید مراقب نیروهایی بود که هدفشان استفاده از کارت جنبش برای بازگشت به قدرت و حفظ ساختار حکومت مذهبی و یا هر نوعی  دیگر از استبداد است.
برای نیل به این هدف میباید بر اصول و موازین دمکراتیک تاکید نمود و خصوصیات فرهنگ استبدادی در افکار، گقتار و کردار جمعی ما باز شناخت.
مشترک بودن بعضی خواسته ها و مبارزه مشترک در برابر قدرت حاکم نباید به معنی  عدم داشتن هدف و برنامه روشن و سازماندهی قدرتمند در میان ایرانیان دمکرات و سکولار باشد. چرا که در آنصورت ایرانیان دمکرات تبدیل به زائده دیگر نیرو ها شده و امکان تحول دمکراتیک  و گذار به نظام جمهوری فارغ از انواع تبعیصات  موجود کم رنگ میگردد.
محور اصلی تلاش ها اتکا به قدرت خلاق احاد مردم ایران برای تشکیل نهاد های متنوع مدنی و گذار از رژیم استبدادی به  نظا م جمهوری خواهد بود. مبارزات  جبهه دمکراتیک در عرصه های  سیاسی، فرهنگی،  اقتصادی و دیپلماتیک پیش میروند. مرکز اصلی تلاشها:
گسترش اعتراضات  با اتکا به شیوههای متنوع سازماندهی و اعتراضات  مدنی در  محله ها، ادارات، کارخانه ها، دانشگاهها،مدارس و … برای فلج کردن کامل نظام ولایت فقیه با حداقل هزینه است.
برای مبارزه با  نظام استبدادی  نظامی مذهبی کنونی که کنترل  منابع عظیم طبیعی و انحصار رسانه ای، ابزارهای متعددی برای سرکوب در اختیار دارد، میباید قدرتمند بود.. دفاع از خود و سعی در خنثی کردن مزدوران به معنی خشونت طلبی نیست. هدف شهروند بودن، تلاش برای کسب و حفظ حقوق انسانی مان و تبدیل این تلاش بصورت بخشی از فعالیت های روزمره است.
5.  طرح  شبکه اتحاد ایرانیان دمکرات و سکولار:
با توجه به  شرایط فعلی وجو اخنتاق در ایران امکان  گرد هم آیی  طیف های مخالف ایرانیان دمکرات و سکولار در یک نقطه و در یک زمان مشخص ناممکن  است.  اما  با استفاده از تجربیات جنبش کنونی در 8 ماه گذشته، میتوان  شبکه ای گسترده با استفاده از فضای مجازی ایجاد کرد. با این هدف که ارتباطات بین ایرانیان دمکرات برای طرح و گفتگو در رابطه با برنامه و شیوه های سازماندهی تقویت و منظم و منسجم گردد.
سپس  این شبکه در طی روندی  دارای قدرت سازماندهی قابل توجهی شده و زمینه ای برای تشکیل جبهه ای گسترده و  دمکراتیک را ایجاد نماید.
این شبکه در عین حال،  میتواند با متحد کردن صداهای متعدد اما متفرق آزادی خواهان در شرایط کنونی نقشی موثر در بیان خواسته ها  وکمک به  سازماندهی اعتراضات داشته باشد. برای مثال روز جهانی زن در راه است. سپس چهارشنبه سوری و …. در این شرایط اگر بجای صداهای  جدا از هم یک صدا شویم و قادر باشیم برنامه ای مشترک داشته باشیم. میتوانیم جنبش  آزادی خواهی را بطور موثر تری  یاری رسانیم.
.5.1 اولین پایه شکل گیری شبکه، قبول خواسته های طرح شده تحت عنوان برنامه کلی  اتحاد ایرانیان دمکرات و سکولاراست.
.5.2 عضویت در شبکه بصورت فردی خواهد بود. تنها معیار عضویت در این شبکه قبول اصول برنامه جنبش آزادی خواهی بعنوان هدف های کنونی جنبش آزادی خواهی است.
.5.3. قدم بعدی اعلام حمایت گروهها و اشخاص ازشبکه و ابراز تمایل برای ایجاد اتحاد دمکراتیک در سایت های سازمانی،  گروهی و یا وبلاگ های شخصی است. هر فرد یا  گروهی میتواند توضیحات  و یا نکات مهمی را که در رابطه با  این برنامه کلی لازم میبیند، در سایت خود اضافه نماید. سپس  با قرار دادن لوگوی شبکه ” اتحاد ایرانیان دمکرات و سکولار، عضو این شبکه شود. (طرح لوگو  موقتی و برای شروع کار پیشنهاد شده. هموطنان خلاق و هنرمند میتوانند طرح های دیگری را پیشنهاد نمایند).
5.4.  تاکید اصلی در این شبکه، برعدم وجود “رهبری هرمی” و اتکا به خرد جمعی است. لزومی برای دنباله روی اقلیت از اکثریت وجود ندارد.
5.5. سایت های عضو میتوانند بعد از قرار دادن لوگو و برنامه درسایت خود، بخشی  از سایت را به مباحث نظری  و عملی در رابطه با اهداف جنبش اختصاص دهند. این بخش میتواند؛ شامل موضوعات نظری در رابطه با مسائل مهم، برنامه جمهوری خواهی، نوع جمهوری (فدرال …)، مکانیزم های کنترل قدرت؛ برنامه های اقتصادی برای بوجود آوردن اقتصاد مولد و چند محصولی، رشد موزن مناطق مختلف؛ سیاست های فرهنگی و… باشد. بخش عملی شامل بررسی موضوعات روز، برنامه ریزی و پیشنهادات برای سازماندهی  اشکال متنوع مبارزه میگردد.
در این مرحله مجموعه ای ازسایت ها، عضو شبکه شده  ولی ارتباط تعریف شده ای بین آنها وجود ندارد. این کار امروز میتواند  براحتی در مورد بلاگ های شخصی و در عرض چند روز در رابطه با سایت های سازمانهای سیاسی  بعد از تبادل نظر گروهی بوجود آید.
5.6. در مرحله بعدی سایت های   شبکه اتحاد ایرانیان دمکرات و سکولار، همدیگر را پیدا میکنند. در این مرحله مجموعه های فعال و علاقه مند با همدیگرارتباط برقرار میکنند.  با شکل گیری نظرات و درجه علاقه به تشکیل چنین شبکه ای، در روندی نسبتا کوتاه میتوان چند سایت مادر( یا اصلی) را شناسایی کرد و یا  تشکیل داد. در این حالت بسیاری از سایت های شخصی به سایت های اصلی متصل شده و شبکه شکل میگیرد. همچنین  مجموعه اعضایی که شناخت لازم از همدیگر پیدا میکنند میتوانند مبادرت به ایجاد وبلاگ جمعی نمایند. در چنین روندی، با تبادل نظرات و تصمیم گیری های جمعی، زمینه برای ایجاد جبهه ای، با انتخاب  شورای هماهنگی ( اعضا فعال و صاحب نظر) میتواند شکل گیرد.
بدین ترتیب یک شبکه ارتباطی و گسترده خود سازمانده  جهانی بدون احتیاج به جلسات طولانی و بحث های خسته کننده میتواند حول یک برنامه مشترک و مشخص در مدت کوتاهی ایجاد گردد.
سیستم رای گیری در رابطه با برنامه ریزی ها و جهت گیری های سیاسی میتواند با استفاده از رای گیری های الکترونیک در سایت های اصلی بوسیله اعضا براحتی انجام گیرد. در اینصورت رای گیری مستقیم بدون احتیاج به جلسات طولانی، پس از مطالعه نظرات و پیشنهادات بسرعت انجام میشود.
5.7. در صورت وجود اکثریت هم نظر راجع به یک موضوع، کل مجموعه میتواند  بیانیه  صادر کند و یا  از برنامه و سیاست خاصی حمایت نماید.  سپس متناسب با نیروی سازماندهی شده و یا نیروهایی که با نظر خاص شبکه موافقند، آن برنامه واقعیت اجرایی پیدا میکند.
5.8. هر سایت گروهی، سازمانی و شخصی میتواند  بسادگی جزیی از شبکه شود و با شبکه همکاری نماید. مسلما هر سازمان و گروهی که با شبکه همراهی میکند در عین حال میتواند پیگیر هدف های خاص سازمانی و تشکیلاتی و فردی خود بطور مستقل باشد. اگرچه این هدف های خاص سازمانی نمیتوانند در تضاد باخواسته های مورد قبول اعضا شیکه باشد.
6. اهداف شبکه اتحاد ایرانیان دمکرات و سکولار:
6.1.  تشکیل و گسترش هسته های مقاومت و تشکلات مدنی. این هسته ها بخش فیزیکی واصلی شبکه را در ایران تشکیل داده  در جهت پیشبرد خواسته های جنبش آزادی خواهی با توجه به توان و موقعیت خود فعالیت میکنند. این  تشکلات در هر مرحله با توجه به نیازهای جنبش فعالیت های خود را در حد توان سازمان میدهند.  عملکرد شان به مبارزه با دیکتاتوری در این مرحله محدود نمیشود.در مرحله گذار،  به حفظ امنیت و آرامش یاری میرسانند. با  باز شدن فضای سیاسی میتوانند تبدیل به عناصر  تشکیل دهنده سازمانهای سیاسی نوین گردند و  یا یه احزاب و سازمانهای دمکراتیک بپیوندند.  در واقع حفظ دست آورد های جنبش  و تعمیق مبارزه برای نهادینه شدن فرهنگ دمکراتیک در فردای سرنگونی نظام ولایت فقیه رابطه مستقیم با قدرت احزاب و سازمان های دمکراتیک  خواهد داشت.  در دوران استقرار آزادی و نظام جمهوری، وظایف ارگان های پایه ای مدنی  در کنار تلاش برای سازندگی، جلوگیری از تمرکز قدرت بیش از حد و سو استفاده رهبران احزاب سیاسی در قدرت از قدرت است.
6.2. ایجاد شبکه ارتباطی مجازی و رادیو تلویزونی و کانالهای متنوع  و موثر ارتباطی و اطلاع رسانی.  پیشنهادهای دقیق تری در رابطه با شبکه مجازی وجود دارد که  بعدا به اطلاع میرسد.
6.3.  تبادل نظر در رابطه با تدقیق هدف ها، شیوه های سازماندهی و برنامه ریزی برای اشکال متنوع  و موثر مبارزه در ایران و حمایت حقوقی، سیاسی، حقوق بشری و مادی از این مبارزه در خارج از ایران.
6.4.  ایجاد مجموعه ای از مقالات و نظرات در سایت های شبکه با دسته بندی خاص موضوعی برای ارایه نظرات. گفتگو و بحث در باره آنها.
6.5. تلاش در جهت ایجاد جبهه  دمکراتیک برای مبارزه در راه استقرار نظام جمهوری بر اساس اصول مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ جدایی امر مذهب از دولت.
نکته اساسی سازماندهی مبارزه برمبنای قرار دادن نيروی عظيم ولی پراکنده مردمی در يک چهارچوب منطقی و”خود سازما نده”  و تبديل آن به يک نيروی موثر و کارآمد است. مهمترین ضامن پیروزی جنبش آزادی خواهی در مرحله اول درجه آگاهی و در مرحله دوم قدرت سازمان یافته آن است. هر چه سازماندهی ما قدرتمند تر باشد، سختی ها و هزینه ها برای این دوران گذار کمترخواهد بود. هر فردی نقش خود را در اين چرخه گسترده مبارزه مدنی برای  احقاق حقوق خويش و تاثير گذاری برای ساختن جامعه ای بهتر پيدا می کند.  کسانی  ممکن است دو ساعت در هفته و عده ای چهل  ساعت در هفته در اين راه تلاش نمايند. از مبارزه منفی،  تا پخش اعلاميه در محل کارو محله. از ارائه مقالات کارشناسانه تا تلاش در برای سازماندهی اعتصاب. همه وهمه حلقه هايی کوچک اما مهم هستند.  با پيشرفت مبارزه قدرت استبداد ضعيف شده و دايره آزادی گسترش می يابد. در آن شرايط نهاد های کوچک در ارتباط مستقيم تری با هم قرار گرفته ونهاد های وسيع تری برای هماهنگی شکل خواهند گرفت .
7. قدم های بعدی:
* در صورت موافقت با اصول این طرح میتوانید  لوگو و برنامه پیشنهادی شبکه ایرانیان دمکرات و سکولار را در سایت خود قرار دهید. در صورت تمایل، نکات اصلاحی و یا  نظرات انتقادی خود را نسبت به برنامه عنوان نمایید. سپس در رابطه با هدف ها  و موضوعات  روز و برنامه های جنبش میتوانید بخشی از سایت را به نوشته ها و  مقالات در این باره اختصاص دهید.
* امکانات نگارنده در پخش گسترده این نوشته محدود است. با همیاری شما در انتقال این نوشته به دوستان و بلاگ های هموطنان دمکرات و سکولار، زمینه شکل گیری شبکه گسترده ای را برای  همکاری موثر در راه خواسته های دمکراتیک بوجود میآورید.
* هر عضو شبکه میتواند با اطلاع رسانی راجع به هدف های  شبکه، جنبش آزادی خواهی را یاری نماید. دامنه فعالیت هر فرد  یا سایت خبری و یا سازمان سیاسی متناسب با امکانات فرد و مجموعه از طرف خود فرد یا تشکل مدنی یا سازمان سیاسی تعیین میشود.
* محور اصلی سازماندهی در ایران  با توجه به شرایط کنونی هسته های مقاومت و تشکلات مدنی است. این تشکلات میتوتند بوسیله شما در محله، دانشگاه، اداره، کارخانه، مدرسه یا  پادگان شما،  بصورت غیر رسمی با همکاری چند دوست، عضو خانواده، همشاگردی و همکار مورد اطمینان ایجاد گردد. هر تشکل کوچک بطور مستقل و خود سازمانده میتواند حول برنامه های شبکه سازماندهی نماید. اعضا این تشکلات با همفکری و تقسیم کارمیتوانند  برای شرکت موثر در اعتراضات خیابانی، برنامه ریزی اعتصابات، تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی؛ مبارزه علیه انواع تبعیضات،  آگاهی رسانی راجع به هدف های جنبش و… فعالیت نمایند.
* پیشنهادات و انتقادات خود را در رابطه با این طرح ارسال فرمایید. امید  بر این است که  با تلاش برای ایجاد بدیلی دمکراتیک و قدرتمند؛ با حداقل هزینه و زمان زمینه  استقرار نظامی دمکراتیک   امکان پذیر گردد.
بیژن  پوینده.

جبهه متحد آزادی خواهی

ضرورت تشکیل  آلترناتیو دمکراتیک با  هدف و برنامه شفاف و راهکار های پیشنهادی برای دستیابی به آن:

ضرورت تشکیل جبهه متحد آزادی خواهی  و ایجاد بدیل دمکراتیک قدرتمند:

اگر به تجربه های مهم  تاریخی کشورمان در یک صد سال اخیر (انقلاب مشروطه، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب 57) توجه نماییم، علل شکست ها یا  محدود بودن دستاوردهای این مبارزات در عوامل زیر مییابیم:
1. عقب ماندگی فرهنگی و سلطه فرهنگ استبدادی در اقشار وسیع جامعه  که خود را در عدم آگاهی راجع به تاریخ کشورمان و درک ریشه ای مشکلات نشان میدهد.
2. عدم وجود سازماندهی قدرتمند آزادی خواهان.
3. منافع گروهی و ملاحضات ایدئولوژیک، مذهبی  رهبران و سیاست بازانی که با تفکرات عقب مانده و یا تحلیل های نادرست خود، موانعی جدی در برابر پیروزی یا تعمیق جنبش های اعتراضی داشته اند.
4.  دخالت کشورهای دیگر در امور داخلی کشور ما بطور مستقیم و غیر مستقیم که همیشه بوسیله گروهی از ایرانیان بخاطر همسو بودن منافعشان با بیگانگان انجام گرفته ست.
از میان  4 عامل بیان شده عامل اول نقش تعیین کننده داشته و کاملا بر عوامل دیگر تاثیر گذار بوده است. سلطه فرهنگ استبدادی و استبداد سیاسی موجب عدم رشد آگاهی گسترده در جامعه و تشکیل نهاد های گسترده  مدنی گردیده.
همچنین استبداد سیاسی مانع شکل گیری مطبوعات آزاد و سازمانهای سیاسی مستقل از قدرت( بجز درمقاطع محدود) گردیده. به علت عدم آگاهی وسیع،  اهداف جنبش های اعتراضی  ناروشن می مانند و سیاست های مداخله جویانه دیگر کشورها به موفقیت میرسد. وسرانجام به علت عدم آگاهی است که شیادی مانند خمینی دیکتاتور، رهبر انقلابی میشود که هدف مهمش سرنگونی یک دیکتاتور دیگر بوده است.
فرهنگ استبدادی تبلور خود را در استبداد سیاسی نمایان میسازد و استبداد سیاسی به نوبه خود با  قربانی نمودن آزادی بیان و اندیشه  و ممانعت از بوحود آمدن نهادهای مستقل و گسترده مدنی  موجب  باز تولید فرهنگ استبدادی میگردد.
از این رو،  علیرغم  تلاش ها  و فدا کاریهای مکرر  بخشی از مردم وآزادی خواهان  در طول قرن گذشته، می توان ادعا کرد که به نتایجی در خور این تلاش ها دست نیافته ایم. گواه این ادعا بر سر کار آمدن  حاکمیت استبداد مذهبی پس از انقلاب 57 علیه نظام دیکتاتوری پادشاهی است. سرنگونی استبداد سلطنتی نه تنها به نفی استبداد سیاسی منجر نشد بلکه باعث  ادامه آن  وشکل گیری بدترین نوع استبداد اجتماعی و نقض مکرر ابتدایی ترین حقوق مدنی و فردی شهروندان  در سی سال اخیر گردید.
تجربه تلخ 30 سال گذشته این نکته اساسی را برای بخش آگاه و آزادی خواه جامعه ما روشن ساخت که:

هدف ما نه صرف مبارزه با  دیکتاتور بلکه مبارزه با فرهنگ  دیکتاتوری است.

امروز شاهد شکل گیری جنبشی گسترده در برابر نظام “جمهوری” اسلامی هستیم. ایران کشوری پهناور با اقوام وگرایشات فکری متفاوت و ادیان مختلف است. دلایل شرکت بخش های مختلف جامعه در جنبش اعتراضی اخیر نیز متفاوتند. در پشت این حرکت فراگیر دستیابی به آزادی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متعددی نهفته است. از جمله: آزادی های فردی، برابری طلبی زنان وآزادی پوشش، آزادی خواهی جوانان و دانشجویان ، احقاق حقوق  قومهای ایرانی (کرد وآذری و بلوچ و…) و اقلیت های دینی، رعایت حقوق زندانیان و منع شکنجه و مجازات اعدام، دفاع از کودکان، حفظ محیط زیست (کنترل آلودگی آب وهوا،  نابودی جنگلها و تالاب ها و گونه های گیاهی جانوری…)، تغییرات اساسی در سیستم آموزشی، خواسته های صنفی و اقتصادی کارگران و کارمندان  و معلمان و خیل عظیم جوانان بیکار. عقاید  فکری که در این چنبش نقش دارند نیز متنوعند. از اصلاح طلبان دینی گرفته تا سوسیالیست های انقلابی. از  سوسیال دمکرات ها گرفته تا مشروطه خواهان،. از دمکرات های لیبرال گرفته تا   افرادی که ضرورتا گرایش به عقیده سیاسی خاصی ندارند.
از نظر عقاید دینی و فکری نیز دیندار و بی دین، شیعه و سنی، مسیحی و بهایی و زرتشتی و یهودی و دراویش شکل دهنده تنوع افکار و عقاید در کشورمان هستند.
بنا بر این خصوصیت، یک حزب یا جریان سیاسی نمی تواند رهبری چنین حرکتی را عهده دار باشد. رهبران واقعی این جنبش هزاران هزار ایرانی آزادی خواهی هستند که در خیابان ها به مصاف سرکوبگران میروند. رهبران این جنبش فعالین حقوق بشری هستند که در ایران و دیگر نقاط دنیا در راه احقاق حقوق زندانیان، دانشجویان و مردم ایران تلاش میکنند. رهبران این جنبش زنان شجاع و آزاده ای هستند که  با آگاهی برای حقوق برابر و رفع انواع تبعیض های شرعی و فرهنگی مبارزه می نمایند. پیشگامان  اصلی این جنبش دانشجویان آزاده ای هستند که علیرغم جو سرکوب و اختناق پلیسی در دانشگاههای ایران مبارزه را خود  علیه این نظام قرون وسطایی ادامه ادامه میدهند. رهبران واقعی این جنبش کارگران و معلمان  آگاهی هستند که برای آزادی تشکل  و احقاق حقوق خود دستگیر و زندانی می شوند و مدت ها در زندانهای انفرادی شکنجه می شوند.   رهبران این جنبش هموطنان کرد و آدزی و بهایی و زرتشتی هستند که در برابر نقض حقوق انسانی خود  ساکت ننشسته و مظلومانه و بر احقاق حقوق خود پافشاری میکنند. رهبران این جنبش روزنامه نگاران، نویسندگان، هنرمندان متفکران  و وبلاگ نویسان شجاعی هستند که برای رشد آزادی خواهی با دیکتاتوری و فرهنگ استبدادی مبارزه میکنند و تاوان این تلاش را در بسیاری از موارد با گذاشتن جان خود در چنگ دژخیمان پرداخت میکنند. رهبران این جنبش مادران داغدیده ای هستند که با کشته شدن فرزندان خود بدست مزدوران رژیم  برای آزادی و آینده جوانان این مرز و بوم  در خاوران، جلو اوین در و  پارک لاله  خواسته های ما را فریاد می کنند.
اگر چه این جنبش یک رهبر ندارد. اما برای پیروزی و سرنگونی نظام استبدادی می باید و میتواند هدف مند و متشکل باشد.

1. اهداف جبهه ملی ازادی خواهی:

با توجه به نکاتی که ذکر شد هدف اساسی  ما  ریشه کن کردن فرهنگ دیکتاتوری و نهادینه کردن فرهنگ دمکراتیک است.  رسیدن به این هدف مستلزم وجود آزادی های سیاسی، آزادی مطبوعات، آزادی عقیده و توسعه اقتصادی است. دستیابی به این هدف بطور بلاواسطه در شرایط وجود یک نظام استبدادی و توتالیتر ممکن نیست و احتیاج به دوران گذار دارد.  هدف های کلی ما برای این دوران گذار میباید حول برچیدن بساط دیکتاتوری با تاکید بر پرنسیب های دمکراتیک  و توجه به محدودیت های موجود باشند. این هدف ها عبارتند از:
1.  کمک به رشد آگاهی با تلاش های گسترده برای اطلاع رسانی. خوشبختانه زندگی در عصر اطلاعات و پیشرفت های روزمره تکنولوژی این امر را هر روز ساده تر می سازد.
2. کمک به تعمیق مفاهیم آزادی خواهی، مفاهیم شهروندی که شامل  سه پایه: شهروندآگاه، حقوق شهروندی و مسئولیت پذیری شهروندان در رابطه با زندگی اجتماعی است.
3. سازماندهی مدنی متناسب با شرایط استبداد سیاسی برای نیل به هدفها در مرحله گذار به جامعه باز و دمکراتیک.
سئوال اساسی اینجاست که چگونه می توان این حرکت پر عظمت مردمی رابطور خاص  سازماندهی نمود.
انجام این امر دو شرط  اساسی دارد:

1. شفاف بودن خواسته های این مرحله از جنبش آزادی خواهی.

2. روش های عملی سازماندهی متناسب با شرایط فعلی.


*   خواسته های این مرحله از جنبش آزادی خواهی

ازآنجایی که ریشه اصلی مشکلات و مهمترین دلایل اعتراضات  مردمی علیه جمهوری اسلامی  نفی  ابتدایی ترین آزادی های سیاسی، اجتماعی و فردی و  نقض مکرر اصول متعدد مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر است. مطالبات جنبش ازادی خواهی میتواند حول این اصول و پیگیری این خواسته ها سازماندهی شود.
خواسته های عمومی جنبش آزادی خواهی:
آزادی همه زندانیان سیاسی.
منع شکنجه و مجازات اعدام.
رفع هر گونه تبغیض بر مبنای جنسیت، عقیده، مذهب و قومیت.
احترام به حقوق فردی آزادی بیان، آزادی اندیشه و منع حجاب اجباری.
آزادی مطبوعات، آزادی تجمع، آزادی احزاب.
عدم دخالت دین در امر دولت.
استقرار نظام جمهوری و انتخابی بودن تمام سران دولت.
احترام به حقوق اقوام مختلف ايرانی و حمایت از تنوع فرهنگی، قومی و زبانی. واگذاری تصميم گيری های محلی و استانی به نهادهای انتخابی همان محل و تلاش برای رشد موزون مناطق مختلف کشور و تمرکز زدایی.
رشد اقتصاد مولد با توجه به توسعه پايدار و حفظ محيط زيست .
روشنگری در رابطه با جنایات رژیم “جمهوری” اسلامی در طی 30 سال گذشته. محاکمه و مجازات افرادی که دررهبری این جنایات دست داشته اند یا از عوامل اصلی جنایت و شکنجه بوده ند.
تک تک این خواسته ها  نه بر مبنای سلایق و یا ملاحضات عقیدتی خاص بلکه بر اساس ریشه یابی مشکلات و معظلاتی است که  مردم ما با آنها روبرو بوده اند. تحلیل جامع راجع به اهمیت این خواسته ها در نوشته های متعدد مورد  بررسی قرار گرفته است.

2. شیوه های سازمان دهی:
شیوه های سازماندهی میباید با توجه به شرایط خاص مورد بررسی قرار گیرد.
در غیاب احزاب قدرتمند دمکراتیک و مردمی به سبب اختناق کنونی، بخش عمده سازماندهی در این مرحله میباید بصورت غیر متمرکز صورت گیرد. راه حل پيشنهادی شامل بوجود آوردن  تشکلات کوچک (١ الی ۷ نفر) است که بطور مستقل ولی گسترده در محلات، ادارات، دانشگاهها، آموزشگاهها و کارخانجات … بصورت خود سازمانده و غیر هرمی شکل می گیرند. اعضای گروه با يکديگر از طريق محيط  کار، مکان تحصيل ، محيط زندگی (محله) و يا محيط خانوادگی آشنايی کامل داشته و به هم اعتماد دارند.  (تاکيد بر محدود بودن اعضا  بخاطر راحتر بودن تماس و کاهش ريسک امنيتی است). اين مجموعه وسيع وغير متمرکز ازطريق ارتباطات راديو وتلويزيونی ماهواره ای وکانالهای اينترنتی و روشهای خلاق ارتباط گيری و اطلاع رسانی تبديل به يک شبکه گسترده نهادهای مردمی ميشوند.
این سازماندهی در بسیاری نقاط بصورت پراکنده  وجود دارد. تشکلات مدنی مانند گروههای زنان ، انجمن های دفاع از حقوق بشر، و حفظ محیط  زیست ، هسته های دانشجویی و کارگری  و معلمان وجود داشته و فعال هستند.

هدف مهم اما،  بهم پیوستن این حلقه ها و جهت دار کردن فعالیت ها در چهارچوب یک برنامه مشخص و موثر می باشد.
روش ها:
محور اصلی تلاش های ما اتکا به قدرت خلاق احاد مردم ایران برای تشکیل نهاد های متنوع مدنی و گذار از رژیم استبدادی به  نظا م جمهوری خواهد بود.
مبارزات  جبهه ملی ازادی خواهی در سه بخش  کلی سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک  تعریف میگردد:
هدف ما گسترش اعتراضات  با اتکا به شیوههای متنوع سازماندهی و اعتراضات  مدنی در  محله ها، ادارات، کارخانه ها، دانشگاهها،مدارس و … برای فلج کردن کامل حکومت کودتا با حداقل هزینه از نظر جانی ومالی است.
مزدوران رژیم خواهان اعمال خشونت برای بوجود اوردن جو ارعاب و سرکوب مبارزات حق طلبانه ما هستند. می خواهیم  بطور اگاهانه در حد امکان از بخشونت کشاندن اعتراضات جلو گیری کنیم. به چند دلیل:
تشدید  خشونت در هر حال باعث ترس عده ای از هموطنان و امکان عدم شرکت انان در اعتراضات میگردد.
تشدید  خشونت باعث صدمه بیشتر به هموطنان می شود. ما نمی خواهیم حتی یکنفر اسیب ببیند. ما برای آزادی و تحولی تلاش میکنیم که هدفش زندگی و آینده بهتر براساس رعایت حقوق انسانی تک تک افراد جامعه باشد.
ما شهادت طلب نیستیم. می خواهیم  غبار سی ساله “مرگ بر این” و ” مرگ برآن” را بزداییم. بنابراین ادبیات و رفتار ما نیز باید باسرکوبگران فرق اساسی داشته باشد. ما از خود دفاع میکنیم و سعی در خنثی کردن مزدوران داریم. اما هدف خشونت نیست. هدف شهروند بودن، تلاش برای کسب و حفظ حقوق انسانی مان و تبدیل این تلاش بصورت بخشی از فعالیت های روزمره است.
از طرفی ماموران هم انسان هستند. بعضی از روی نا اگاهی وجبر زمانه در گیر این کارند. اگر بتوان با نشان دادن روش های انسانی آنها را بفکر انداخت چه بسا درکار خود تجدید نظر کنند و یاحتی به جنبش بپیوندند.
پیشنهاهای خاص برای سازماندهی جنبش ازادی خواهی:
هدف:   سازماندهی  مقاومت  با اشکال متنوع. هر کس  و هر تشکلی به تناسب توان و امکاناتش در دفاع از حقوق انسانی‌ و در برابر اعمال و  سياست های سرکوبگرانه رژيم بطوری که هزينه سرکوب وعدم پاسخگويی به خواست های مردم هر روز سخت ترگردد.    بخاطر داشته باشيم که با نيرويی سروکار داريم  که فقط قدرت رادرک می کند. با قدرت جنبش آزاديخواهی می توان باعث تحول دمکراتيک باحداقل هزينه  شد.
* تشکیل گروه‌های مقاومت در محله ها، ادارات، کارخانه ها، دانشگاهها و…  با هدف های زیر:
* سعی‌ در اطلاع رسانی گسترده از طریق پخش علامیه، شبنامه، و CD‌های حاوی اعتراضات مردمی و روش‌های مختلف مقاومت و سازماندهی. لزوم اینگونه اطلاع رسانی در شهرستان ها که سیستم اینترنت کند و محدود است، روشن تر است.  اطلاع رسانی پاشنه اشیل این رژیم است.
* با تشویق حضور گسترده مردم در جنبش آزادی خواهی، فشار بیش از حد از دوش فعالین سیاسی کم گشته  و تواناییشان در رویا رویی با سرکوبگران افزایش می دهد. بجای شرکت فردی در تظاهرات فکر سازماندهی و تشویق 20 نفر برای این کار باشیم. بقولی بجای روشن کردن آتش با روزنامه بفکر  روشن کردن کنده درخت باشیم.
* کمک و همیاری به خانوادهای جان باختگان وآسیب دیدگان مبارزات. خصوصا توجه به آسیب دیدگان شکنجه های روانی که ممکن است دچار افسردگی روحی و علایم نامشخص باشند. کمک و همیاری به افراد محله در صورت بروز مشکلات. شناسایی عوامل سرکوب و دادن اخطار به  آنان. شناسایی خانه های امن و شکنجه گاههای رژیم شناسایی پایگاه ها و انبار تسلیحات رژیم و خنثی یا خلع سلاح نمودن آنها در موقع لازم.
* راه اندازی کمیته های  اداری و کارگری برای سازمان دهی اعتصابات، تشکیل صندوق کمک به خانواده های آسیب دیدگان مبارزات و زندانیان در محیط های کاری، شناسایی عوامل سرکوب  در محیط های کاری، جمع آوری اطلاعات مستدل در رابطه با فساد مالی، جاسوسی  این افراد. توجه داشته باشیم که روش عادلانه برای این مجرمان داشتن مدارک هر چه بیشتر و ارایه آن به دادگاهها پس از سرنگونی رژیم ولایت فقیه است.
* تشکیل کمیته های حقیقت یاب که از افراد در  تشکلات  مختلف مدنی محله ای ،تشکل های دانشجویی، سندیکایی، سازمانهای سیاسی تشکیل شده و در تماس با سازمان های فعال در دفاع از حقوق بشر و زندانیان سیاسی قرار می گیرند.  این کمیته ها   درجمع اوری اطلاعات در باره موارد سرکوب و گزارش به سازمان های دفاع از حقوق بشرهمکاری می کنند.  در صورت موفقیت رژیم در سرکوب سازمان های علنی فعال در دفاع از حقوق بشر این کمیته ها میتوانند اطلاعات جمع اوری شده را بطور مستقیم در اختیار سازمانهای خارج از کشور قرار دهند.
*  تامل و دقت در تکنیک‌های راهپیمأیی ها و مبارزات خیابانی. روش‌های کمک رسانی به همدیگر. توجه به روش‌های سرکوب از طرف مزدوران سازماندهی حرکات اعتراضی با بررسی جوانب امنیتی.  جان تک، تک هموطنان عزیز است. ما میخواهیم با کمترین هزینه برای خود وجنبش آزادی خواهی‌ به نتیجه برسیم. فراگیری کمک‌های اولیه، روش‌های دفاع از خود.
* مبارزه با جنگ روانی و ارعاب کودتاگران و شجاعت دادن به کسانی که هنوز در تردید به سر می برند.
* برگذاری مراسم یادبود جان باختگان راه آزادی و بزرگداشت خاطره ی آن ها در مناسبت های مختلف.
کمک به هموطنان در بند با اطلاع رسانی بطور بی‌ وقفه در مورد آنان. هر چه که نام عزیزان در بند ما بیشتر بر سر زبانها بیفتد کار سرکوبگران شکنجه گر سختر میگردد. با پخش اعلامیه و شبنامه و فریاد‌های زندانی سیاسی آزاد باید گردد برای آزادی این عزیزان در بند تلاش کنیم.
مبارزه اقتصادی:
* وضع تحریم های سازمان داده شده علیه حامیان کودتا ( صدا و سیما و شرکت‌هایی‌ که با رژیم همکاری میکنند یا وابسته به سران رژیم هستند. شناسایی شرکت ها و کارخانه های که در دست عوامل رژیم  کودتا ست. تحریم گسترده محصولات این شرکت ها. رژیم کودتا در چند سال اخیر اقدام به بخشیدن بسیاری از شرکت ها و اموال ملی به ایادی خود کرده، شناسایی این موسسات و برگرداندن آنها به مردم و صاحبان اصلی آنان.
* تعیین روز های اعتصاب در بازار شهر ها و هماهنگی با کسبه آزادی خواه. رفتن  به بازار در روز اعتصاب و مشاهده اعتصاب شکنان و تحریم مغازه های آنان.
* اتکای اصلی رژیم  در این مرحله بر سرکوب خشن از طریق نیرو های انتظامی و مسلح است.  تلاش برای  خنثی نمودن بزرگترین سلاح رژیم. این شامل آگاهی رسانی به نیروهای نا آگاه، شناسایی و خنثی کردن طرح های سرکوب و تشویق نیروهای مخالف در نیروهای انتظامی برای پیوستن به مردم ویا سازماندهی مقاومت  از درون قرار گاهها می شود. بیاد داشته باشیم  بهترین روش برای جلو گیری از گسترش خشونت تلاش در به حداقل رسانیدن خشونت از طرف رژیم است.
فعالیت های بین المللی:
هدف از این فعالیت ها ایزوله نمودن رژیم،  روشنگری در مورد جنایات، پیگیری دزدی های کلان و انتقال سرمایه های ملی توسط عوامل و ایادی رژیم بطور مستقیم و غیر مستقیم است. همچنین وارد نمودن  فشار اقتصادی با تاکید بر سیاست هایی که باعث حداقل فشار به مردم عادی می گردند. مثلا تحریم دارویی یا قطعات هواپیماهای مسافربری بر خلاف منافع مردم است. ولی مشخصا  فروش هر گونه  تکنولوژی  نرم افزازی و سخت افزاری که مورد استفاده برای سرکوب دارند باید شدیدا ممنوع گردد.  اینجا تاکید ما می باید تاکید بر منافع جنبش آزادی خواهی و نه حساب گری های کشور های دیگر باشد.
* تشکیل کمیته های حقوقی برای پی گیری شرکت ها و کشور هایی که با رژیم قرار داد های اقتصادی می بندند و اخطار به انها که این قرار داد ها با رژیم کودتا از نظر حقوقی  مورد قبول مردم ایران نخواهد بود. همچنین هر گونه ضرر و زیان جانی و مالی بواسطه عقد این قرارداد ها پیگرد قانونی خواهد داشت.
* پیگیری دزدی های سران نظام که بوسیله انتقال ثروت ملی مردم ایران به بانک ها و شرکت هایی در خارج از ایران انجام شده . اخطار به این موسسات و بانک ها که مخفی نگاه داشتن  این گونه منابع به مثابه همکاری با کودتا گران بوده و با تمام توان مورد پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.
* پیگیری و تهیه لیست مستند از جنایات  رژیم جمهوری اسلامی درطی30 سال اخیر و بانیان آن و تشکیل پرونده در دادگاههای جهانی.
* ارسال مقالات به روزنامه های متعدد در باره مسائل ايران. اين فعاليت هم  نشانگر آگاهی و حساسيت ايرانيان در رابطه با حقوق هموطنان خويش است و هم باعث فشار بر سياست مدارانی است که وسوسه منافع و انعقاد قرار دادههای پرسود، موضوع سرکوب گری نظام ولايت فقيه را از خا طراشان دور می کند.
* کمک به سازماندهی نهادهای مستقل مدنی ازطريق ايجاد ارتباطات با فعالين در ايران و بررسی راههای همياری.

در اينجا: نکته اساسی  سازماندهی مبارزه برمبنای قرار دادن نيروی عظيم ولی پراکنده مردمی در يک چهارچوب منطقی و“خود سازما نده” و تبديل آن به يک نيروی موثر و کار آمد است.  با رشد حرکت، هر فردی نقش خود را در اين چرخه گسترده مبارزه مدنی برای  احقاق خود خويش و تاثير گذاری برای ساختن جامعه ای بهتر پيدا می کند.  کسانی  ممکن است دو ساعت در هفته و عده ای چهل  ساعت در هفته در اين راه تلاش نمايند. از مبارزه منفی،  تا پخش اعلاميه در محل کارو محله. از ارائه مقالات کارشناسانه تا تلاش برای سازماندهی اعتصاب، همه وهمه حلقه هايی کوچک اما مهم هستند.  با پيشرفت مبارزه قدرت استبداد ضعيف شده و دايره آزادی گسترش می يابد. در آن شرايط نهاد های کوچک در ارتباط مستقيم تری با هم قرار گرفته ونهاد های وسيع تری برای هماهنگی شکل خواهند گرفت.

بیاد داشته باشیم که تلاش برای کسب و حقظ آزادی نه یک فعالیت مقطعی بلکه مستلزم تلاشی همیشگی است. سیر حوادث،  منافع گروههای با تفکر استبدادی و تمامیت خواه،  منافع دولت های خارجی و غیر قابل پیش بینی بودن بعضی ترفند های  سران جمهوری اسلامی، همه و همه چالش هایی جدی در برابر حرکت آزادی خواهی قرار خواهند داد. همچنین بخاطر داشته باشیم که گذار از فرهنگ استبدادی  و نهادینه شدن فرهنگ آزادی خواهی و دمکراتیک مستلزم وجود فضای باز سیاسی، آزادی بیان و مطبوعات و آزادی احزاب  است. به این ترتیب حتی با گذار از نظام ولایت سفیه  و اسقرار جمهوری، چالش های جدیدتر مطرح خواهند گشت. با توجه به این نکات:
مهمترین ضامن پیروزی جنبش آزادی خواهی در مرحله اول درجه آگاهی و در مرحله  دوم قدرت سازمان یافته آن است. هر جه سازماندهی ما قدرتمند تر باشد، سختی ها و هزینه ها برای این دوران گذاز کمترخواهد بود

قدم های بعدی:


1. با  روشن بودن هدف ها و برنامه، هر تشکل کوچک میتواند متناسب با امکانات  و شرایط بطور خلاق برای پیشبرد  هدف ها تلاش نماید. تشکلات مختلف با گرایشات فکری متنوع و حفظ استقلال فکری میتوانند حول برنامه مشترک به اتحاد عمل برسند. بدون احتیاج به بوجود آوردن بروکراسی تشکیلاتی، تنها شرط عضویت در جبهه متحد و گسترده آزادی خواهی کوشش و همیاری در جهت اهداف مشترک خواهد بود. برای سازماندهی و برنامه ریزی اعتراضات و اعتصابات سراسری  هموطنان میتوانند با استفاده ازروش های متنوع، اطلاع رسانی گسترده  نمایند. با برنامه ریزی درست میتوان  بعضی از روز های تاریخی مانند 13 آبان، 22 بهمن و … را تبدیل به روزهایی برای همبستگی ملی و نمایش  قدرت جنبش آزادی خواهی در برابر رژیم قرار داد.  مردم آزادی خواه ما در هفته  آخر خرداد (حماسه 25 خرداد)، در تیر ماه (یادبود  18 تیر)،  در مرداد ماه (یابود کودتای 28 مرداد) و آخرین بار در شهریور ماه (روز قدس )، همبستگی شجاعانه و قدرتمند  خود را به نمایش گذاشتند. با رشد جنبش  رهبران واقعی و نیروهای دمکراتیک نقش خود را متناسب با  تلاش هایشان پیدا نموده و بنیان های احزاب دمکراتیکی که در سازندگی ایران آزاد فردا نقش خواهد داشت را پایه ریزی می نمایند.
2. هر سازمان، تشکل و یا فردی که خواهان پیوستن به جبهه متحد آزادی خواهی است می تواند  در صورت امکان بخشی از وب سایت خود را  به مسائل مربوط به “جبهه متحد آزادی خواهی” اختصاص دهد.  بدین وسیله میتوان با اتکا به خرد جمعی  و  تبادل نظر راجع به موضوعات، به  سازماندهی اعتراضات  و تلاش برای پیروزی جنبش آزادی خواهی پرداخت.
لینک و لوگوی مشخص می تواند  دارای تیتر ” جبهه متحد آزادی خواهی” باشد.
3. امیدوارم با ارایه این مقاله قدمی هر چند ناچیز در راه تشکیل  جبهه متحد آزادی خواهی برداشته باشم. امید است  با  ارسال پیشنهادهای خود  و تبادل  نظرات در رابطه با موضوعات طرح شده  همدیگر را برای رسیدن به ایرانی آزاد و دمکراتیک یاری رسانیم.
باشد تا راه هزاران جان باخته برای آزادی خود و کشورمان را روشن نگاه داریم.
ا.پوینده.
http://poyandeh.wordpress.com/ufli-m-2/

نه جمهوری اسلامی و نه آمریکا و نیرو های وابسته به آن ، بلکه نیروی سوم

نه جمهوری اسلامی و نه آمریکا و نیرو های وابسته به آن ، بلکه نیروی سوم که همانا نیرو های مستقل مردمی است .
مدتی است که در سایت های اینترنتی از جمله در بالاترین مقالاتی در مورد اتحاد نیرو های سکولار و یا از سکولار ها به عنوان نیروی سوم و ضرورت ایجاد یک جنبش سکولار یاد میشود که میبایست دست به اتحاد و همکاری دهند در فضای مجازی و شبکه وسیع خبری و سازماندهی ایجاد کنند .
من هم معتقدم که باید روی یک جنبش مستقل وسیع اجتماعی فراگیر برابری طلب سکولار ضد اتوریته وضد اقتدار کار کرد .
اما منظور و تاکید من بر مستقل بودن از آنجا ناشی میشود که امروز به سایت توانا و سایت گذار وابسته به دولت امریکا برخورد کردم که در سایت توانا آمده است :
( آنچه در "توانا" خواهید یافت
"توانا" فرصت‌های آموزشی دوسویه به فارسی وانگلیسی برای خود آموزان و کسانی که به دروس الکترونیکی هدایت شده و زنده توسط مربی علاقه مندند، عرضه می کند. دانشجویان در دروس هدایت شده توسط مربی این گزینه را در اختیار دارند که اگر بخواهند می توانند برای همکلاسی‌ها و مربی خود ناشناس بمانند. درس افزار "توانا" بر اساس چارچوبی ایمن، باز و مجانی به همه کاربران عرضه می شود. عناوین تحت پوشش عبارتند از فعالیت سیاسی و اجتماعی، آموزش مدنی، ایجاد توانایی های رهبری، امنیت در فضای دیجیتال، و دفاع از حقوق بشر.
منابع الکترونیکی آموزشی "توانا" به زبان‌های فارسی و انگلیسی عبارتند از:

· دروس الکترونیکی
· مصاحبه با کوشندگان و کنشگران مدنی پیشرو ایرانی و بین المللی
· مطالعات موردی(تجربه ها) در باب جنبش‌های مدنی در سراسر جهان
· کتابخانه‌ جامع با فهرست تفصیلی

همکاری‌ها
توانا همکاری نزدیکی با رهبران جامعه‌ مدنی درایران،"دانشکده تحصیلات تکمیلی مدیریت سیاسی دردانشگاه جرج واشینگتن" و سازمان‌های غیر دولتی مثل خانه آزادی و مرکز قربانیان شکنجه ، تاکتیک جدید در پروژه حقوق بشر، دارد تا به عرضه‌ مواد آموزشی و تسهیلات در سطح تخصصی بپردازد.

همکاران توانا
آیدین جهانبخش - روزنامه نگار ایرانی که منابع فارسی "توانا" را ویرایش می کند. اوتجربه ده سال ‌ نوشتن و دبیری در رسانه‌های اصلاح طلبی چون ایسنا، ایلنا و روزنامه گلستان ایران را دارد. آیدین عاشق موسیقی سنتی ایران است.

بنیامین دِکِر - محقق ارشد "توانا" است که ببشتر بر مطالعات میدانی "توانا" تمرکز دارد. بنیامین به اسرائیل، مصر و اردن سفر کرده و زبان عربی و عبری خوانده است. او یک دونده جدی و بلاگر در حوزه موسیقی است.

اکبر عطری- فعال با سابقه‌ حقوق بشر و یکی از رهبران پیشین جنبش دانشجویی در ایران تهیه همه‌ مواد آموزشی را به زبان فارسی تحت نظر دارد و تلاش‌های توانا در ایجاد ارتباط را مدیریت می کند. عطری که در یک روستای کوچک در آذربایجان متولد شده درک قابل توجهی از اقشار مختلف اجتماعی ایران از مزارع روستایی تا کارگاه‌های شهری و دانشگاه‌های بزرگ و فراتر از آنها را به این عرصه‌ فعالیت می آورد. عطری یکی از رهبران شناخته شده‌ مدنی و مفسر رویدادهای جاری و موثر بر جامعه مدنی ایران در رسانه‌های ایرانی و بین‌المللی است.

لیلا عطیه - پایگاه اینترنتی "توانا" را مدیریت کرده و ظرفیت‌های فن آوری آن را توسعه می بخشد. لیلا علاقه‌ وافری به فرهنگ خاورمیانه دارد و در دانشگاه اردن و دانشگاه آمریکایی قاهره به مطالعه در زبان عربی مشغول بوده است. او فارغ التحصیل برجسته‌ دانشگاه آستین تگزاس است.

اِلِنا گوردون- یکی از موسسان و مدیر اجرایی «مرکز آزادی خاورمیانه» است. او از سال 2003 حامی سرسخت فعالان لیبرال دمکراسی در منطقه‌ خاورمیانه بوده است. وی راهبرد و عملیات مرکز آزادی خاورمیانه را هدایت می کند و حرکت سریع و اولیه‌ این مرکز به سوی دنیای یادگیری الکترونیک را با "موسسه‌ی فعالیت گرایی مجازی" برای رهبران زن در دنیای عرب به پیش رانده است. این موسسه جایزه‌ای را در این حوزه‌ کاری دریافت کرده است. اِلِنا بیش از ده سال تجربه‌ مدیریت در بخش انتفاعی را با خود به عرصه‌ رهبری موسسات غیر انتفاعی آورده است. او دارای کارشناسی ارشد در فلسفه، سیاست و اقتصاد از دانشگاه آکسفورد است. اِلِنا عاشق دریانوردی و فضا‌های باز و گسترده در جنوب غرب آمریکاست.

مریم معمار صادقی- بنیانگذار و مدیرسایت توانا، متخصص برنامه‌های پیشبرد دمکراسی و مدافع صریح آزادی اینترنت، حقوق زنان و آزادی های مدنی درسطح جهان است. او دارای پانزده سال تجربه در ظرفیت سازی در جوامع مدنی در خاورمیانه و دیگر مناطق، شامل سه سال کار در منطقه بالکان در شرایط پس از جنگ است. معمار صادقی پیش از این سایت گذار را بنیان نهاده و اداره کرد و درعین حال مدیر ارشد برنامه در خانه آزادی بود. او به قدرت تکنولوژی و توانایی آن در تعالی بخشیدن، قدرت دادن و آزاد کردن، حقیقتا باور دارد.

***
"توانا" یکی از پروژه‌های مرکز آزادی خاورمیانه است و منابع مالی خود را از دفتردمکراسی، حقوق بشر و نیروی کار در وزارت خارجه‌ آمریکا دریافت می کند. پایگاه خواهر "توانا"،موسسه‌ آموزشی آنلاین است که برنامه‌ آموزش الکترونیکی برای رهبران زنِ در حال ظهور در خاور میانه‌ عربی محسوب می شود.)

اما منظور و تاکید من بر یک جنبش وسیع اجتماعی فراگیر غیر مذهبی و سکولارآن است که شکل حکومت در آن مشخص نشود تا همه نیرو های سکولار و غیر مذهبی مستقل را در بر بگیرد ، چه آنهایی که به جدایی دین از ساختار سیاسی و حکومتی اعتقاد دارند و چه آنهایی که نه به دین و نه به حکومت اعتقاد دارند و مخالف اتوریته ،اقتدار ، انباشت ثروت و تمرکز قدرت هستند چرا که تمرکز قدرت و انباشت ثروت ایجاد اقتدار ،اتوریته و استبداد میکند و با ایجاد توانایی و برتری سیاسی و مالی ویژه در دست افراد خاص و ایجاد نابرابری به دموکراسی و آزادی ضربه میزند .
نظام جلالی ۰۷.۱۱.۲۰۱۰
http://andishehnovin.blogspot.com/2010/11/blog-post_06.html

راه سومى بايد: سكولارهاى وطن دوست، متحد شويد

حكومت دينى و دين حكومتى، ساختارى معيوب است كه چون عقربى بر وطن افتاده. خطر در كمين كشور است. كشور درگير با خطر است. خطر از دست دادن نيروهاى انسانى و منابع طبيعى. خطر دادن امتيازاتى به كشورهاى ديگر كه ضرر آن تا سالها كه تو بخوان تا قرنها بر وطن بماند. خطر تجزيه و از دست رفتن اعضاى اين پيكر عزيز. خطر فقر و فلاكت و در پيامد آن فساد و فحشا و فرو ريزي اخلاق و شرافت. خطر سقوط فرهنگ غني و بلند ايران.
 و اينهمه به سامان نخواهد شد مگر به همت آنان كه دين حكومتى و حكومت دينى را بر نمي‌تابند و راهى ديگر را مى‌جويند و مى‌پويند. راه سكولاريسم و دموكراسى مبتنى بر اراده ملت كه تنها از راى يكايك شهروندانش مشروعيت مى‌يابد. بايد متشكل شد. بايد متحد شد و بايد دعوت كرد و توجيه كرد و آگاه كرد و اطلاع رسانى نمود.
بايد متشكل شد. بايد متشكل شد. بايد متشكل شد.
http://greenmanifesto.wordpress.com/2010/10/31/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D9%88%D9%85%D9%89-%D8%A8%D8%A7%D9%8A%D8%AF-%D8%B3%D9%83%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%89-%D9%88%D8%B7%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%8C-%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF/